English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4103 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
She wI'll arrive on friday morning . U جمعه صبح وارد خواهد شد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
defaulting U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
default U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaults U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaulted U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
It will be interesting to see how the first free elections play themselves out. U خیلی جالب خواهد بود تا ببینید که نتیجه اولین انتخابات آزاد چه خواهد شد .
it will make against us U برای مازیان خواهد داشت بزیان ما تمام خواهد شد
trojan horse U برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
pareto criterion U ضابطه پاراتو بر اساس این معیار که دراقتصاد رفاه بکار برده میشودان تغییر و وضعیتی نسبت به قبل بهتر خواهد بود که بتوان حداقل وضعیت یک فرد رابهبود بخشید بدون اینکه به دیگران صدمهای وارد اید
run U دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
runs U دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
Friday U جمعه
Fridays U جمعه
friday prayer U نماز جمعه
Fri U مخفف جمعه
friday prayer leader U امام جمعه
before friday U قبل از جمعه
Get it to me before Friday . U قبل از جمعه آنرا به من برسان
I need them before friday. من آنها را قبل از جمعه میخواهم.
Good Friday U جمعه قبل از عید پاک
as poor as a church mouse U مثل گدای شب جمعه [فقیر]
He has been a beggar for a hundred years; yet he d. <proverb> U صد سال گدائى مى کند هنوز شب جمعه را نمى داند .
Can I make an appointment for friday? U آیا میتوانم برای روز جمعه وقت قبلی بگیرم؟
I am in the habit of sleeping late on Friday mornings. U عادت دارم جمعه ها صبح دیر از خواب بیدار می شوم
wake up U کد وارد شدن در ترمینال راه دور برای بیان به کامپیوتر مرکزی که مقصد وارد شدن به آن محل را دارد
Thank goodness U خدا را شکر امروز جمعه است! [چونکه شنبه و یکشنبه آخر هفته کار نمی کنند]
Thank God it's Friday! [TGIF] U خدا را شکر امروز جمعه است! [چونکه شنبه و یکشنبه آخر هفته کار نمی کنند]
i had scarely arrived U تازه وارد شده بودم که هنوز وارد نشده بودم که ...
She's agreed to fill in for me on Friday, but I'd be pushing my luck if I asked her to do it on Saturday, too. U او [زن] موافقت کرد روز جمعه جاینشین من باشد اما من شورش را در می آوردم اگر از او [زن] درخواست بکنم که شنبه هم جاینشین من بشود.
twill _ U ان خواهد
that fauit will right itself U خواهد شد
it will manifest it self U اشکار خواهد شد
he will go U خواهد رفت
he shall go U خواهد رفت
it askes for attention U دقت می خواهد
the secret will open to me U خواهد گردید
the lord will provide U خداوسیله خواهد ساخت
it will give rise to a quarrel U مایه ستیزه خواهد شد
criterion U مشخصاتی که با آن برخورد خواهد شد
The folwer wI'll die for want of water. U گل از بی آبی خشک خواهد شد
it will manifest it self U معلوم خواهد گشت
it would be preferble to U بهتر خواهد بود
i know that he will come U من میدانم که او خواهد امد
She wI'll gradually soften . U تدریجا" نرم خواهد شد
What impudence!what never !what cheek! U واقعا" که خیلی رو می خواهد !
She wI'll survive . She wI'll pull through. U زنده خواهد ماند
She wI'll regret it bitterly. U مثل سگ پشیمان خواهد شد
It wI'll overtake (befall) everyone. U دامنگیر همه خواهد شد
The tree wI'll die . U درخت خشک خواهد شد
It wI'll clear up by morning . U تا صبح هواصاف خواهد شد
It wI'll prove to be to your disadvantage. U بضررت تمام خواهد شد
do as you please U هر چه دلتان می خواهد بکنید
It wI'll get us into trouble. U ما را به درد سر خواهد انداخت
Its color wI'lll fade. U رنگش خواهد رفت
the truth will out . <proverb> U یقیقت بر ملا خواهد شد .
Well what does he want now ? U خوب حا لاچه می خواهد ؟
who will pay for it U کی هزینه انرا خواهد پرداخت
who will pay for it U کی پول انرا خواهد داد
accuracy U تعریف دقیق تر خواهد بود
Surely things wI'll turn out well for him in the end. U مطمئنا" عاقبت بخیر خواهد شد
It wI'll spoil my appetite . U اشتهایم راکور خواهد کرد
sticker [guest] U مهمانی که نمی خواهد برود
I wI'll be greatly ( badly ) disgraced. U بدجوری آبرویم خواهد رفت
he would be sure to like it U یقینا انرادوست خواهد داشت
if he wishes to be a U اگرمی خواهد کسی بشود
He wI'll expedite our case. U اوکارما ؟ راجلو خواهد انداخت
i do not u.his wanting to say U نمیفهم چرامی خواهد بماند
it will give rise to a quarrel U نزاعی تولید خواهد کرد
Sooner or later , he wI'll find out . U دیر یا زود خواهد فهمید
What must be must be . <proverb> U آنچه باید بشود خواهد شد .
near work U کاری که نگاه نزدیک می خواهد
There will be a delay of 8 minutes. 8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
This book wI'll be a great success . U این کتاب خیلی گه خواهد کرد
A new government wI'll take office . U حکومت جدیدی سر کار خواهد آمد
output U ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
She said it would rain and sure enough it did . گفت باران خواهد آمد و همینطور هم شد
She wI'll never realize this wish. U این آرزو بدلش خواهد ماند
outputs U ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
which diffrence shall be settled only by U ..... و این اختلاف هم ازطریق داوری حل خواهد شد
whatsoever he doeth shall p U هرچه میکند نیک انجام خواهد شد
We shall look into the matter in due ( good ) time . U درموقع مناسب باین مطلب رسیدگه خواهد شد
Things wI'll be looking up .Things wI'll be assuming a better shape (complexion). U اوضاع صورت بهتری پیدا خواهد کرد
on shall from a quo rum U جلسهای که باحضورنصف اعضابعلاوه یک تن رسمیت خواهد داشت
it will wear to your shape U بپوشیدبهترمیشود درنتیجه پوشیدن قالب تن شما خواهد شد
He gave us to understand that he would help us. U او [مرد] وعده داد که به ما کمک خواهد کرد.
he is sanguine of success U خوش بین یادلگرم است که کامیاب خواهد شد
Let him go jump in the lake . He can go and drown himself . U بگذار هر غلطی می خواهد بکند ( از تهدیدش ترسی ندارم )
Your train will leave from platform 8. قطار شما از سکوی شماره 8 حرکت خواهد کرد.
He is trying to prove himself all the time. U او [مرد] همیشه می خواهد نشان بدهد از پس کار بر می آید.
While the grass grows the cow starves . <proverb> U تا علفها رشد کند گاو از گرسنى خواهد مرد .
contingency plan U برنامه دوم که در صورت خرابی اولی انجام خواهد شد
gigo U اگر اطلاعات ورودی بد باشد خروجی هم بد خواهد بود
end user U شخصی که از وسیله یا برنامه یا محصول استفاده خواهد کرد
The judge will have the final say on the matter. U قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
He threatened to thrash the life out of me . U تهدیدم کردکه آنقدر کتکم خواهد زد تا جانم دربیاید
stagnation thesis U ایجاد رکود اقتصادی اجتناب ناپذیر خواهد بود
that book will immortalize him U ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
A guilty conscience needs no accuser. <proverb> U کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند. [ضرب المثل]
Excuses always proceed from a guilty conscience. <proverb> U کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند. [ضرب المثل]
He warned he would go on a termless hunger strike. U او [مرد] هشدار داد که اعتصاب غذای بی مدتی خواهد کرد.
to tell somebody something [to let somebody in on something] <idiom> U به کسی چیزی را گفتن که او نباید می دانست یا او نمی خواهد بداند.
diminished radix complement U نمایش اعداد که در آن هر رقم در عدد از یک واحد کمتر از پایه کم خواهد شد
This law wI'll be a disincentive to foreign investors. U این قانون باعث سردی سرمایه گذاران خارجی خواهد شد
He who excuses accuses himself. <proverb> U کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند. [ضرب المثل]
On Thursday it will be variably cloudy [cloudy with sunny intervals] . U پنجشنبه هوا بطور متغیر ابری و مدتی صاف خواهد بود.
restorationist U کسیکه معتقداست باینکه بشرعاقبت بسعادت اول خود نائل خواهد شد
critical engine U موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
attention code U حروف AT در دستور Hayes AT به مودم می گوید که دستوری در ادامه بیان خواهد شد
i/o U فضای ذخیره سازی موقت داده که به عنوان خروجی یا ورودی استفاده خواهد شد
He is trying to run before he has learned do walk. <proverb> U او مى خواهد قبل از آنکه راه رفتن را یاد بگیرد شروع به دویدن کند.
hacker U فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
to keep somebody in suspense <idiom> U کسی را در حالت هراس گذاشتن [چونکه نمی داند چه پیش خواهد آمد]
doctrinaire U کسی که می خواهد نظریات و اصول خودرا بدون توجه به مقتضیات اجرا کند
hackers U فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
parameter U نرم افزاری که توابع اصل آن طبق نیاز کاربر با متغیرهای مختلف خواهد بود
background U نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
parameters U نرم افزاری که توابع اصل آن طبق نیاز کاربر با متغیرهای مختلف خواهد بود
NOT function U تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود
backgrounds U نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
defaulted U عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
decisions U مدار منط قی که روی داده دودویی کار میکند و خروجی طبق عمل خواهد بود
decision U مدار منط قی که روی داده دودویی کار میکند و خروجی طبق عمل خواهد بود
defaults U عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
default U عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaulting U عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
devices U روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
device U روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
special bastard U هر گاه پدر ومادر طفلی که حرامزاده بوده بعدا" ازدواج کنند نسب اوصحیح خواهد بود
Marxists U طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
Marxist U طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
request U متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند
requested U متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند
requesting U متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند
requests U متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
previews U نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد
preview U نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
shifted U چرخش بیتها در یک کلمه به طوری که آخرین بیت در محل اولین بیت درج خواهد شد
shift U چرخش بیتها در یک کلمه به طوری که آخرین بیت در محل اولین بیت درج خواهد شد
shifts U چرخش بیتها در یک کلمه به طوری که آخرین بیت در محل اولین بیت درج خواهد شد
dediction of way U هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
relevant U وارد
to make an entry of U وارد
familiar U وارد در
hep U وارد
comer U وارد
intrant U وارد
conscious U وارد
infare U وارد
pertinenet U وارد به
stubbing U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubs U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stub U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbed U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
It wI'll eventually pay off. U با لاخره نتیجه خواهد رسید (نتیجه می دهد )
targets U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
arrives U وارد شدن
enters U وارد شدن
arriving U وارد شدن
entered U وارد شدن
inbound U وارد شونده
enter U وارد شدن
versant U اشنا وارد
import U وارد کردن
inducted U وارد کردن
the post has come U پست وارد شد
importable U وارد کردنی
impotable U وارد کردنی
proficient U وارد به فن با لیاقت
impoter U وارد کننده
imported U وارد کردن
arrive U وارد شدن
lic U وارد بودن
induct U وارد کردن
inducting U وارد کردن
inducts U وارد کردن
make an entry U وارد کردن
inputting U وارد کردن
new comer U تازه وارد
initiating U وارد کردن
initiates U وارد کردن
knowledgeable U وارد بکار
arrived U وارد شدن
incomer U شخص وارد
inflictable U وارد اوردنی
ingoing U وارد شونده
intervener U وارد ثالث
initiate U وارد کردن
initiated U وارد کردن
entrant U وارد شونده
check-in U وارد شدن
conversant U وارد متبحر
immigrants U تازه وارد
Recent search history Forum search
1construed
1I need a reference so I came in office on friday to ask you if you can be one of my reference.
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1این پیج بزودی بسته خواهد شد
1he is reaching out to you
1I want to add a meaning, but it doesn't fuction!
1the rate at which total office space is leased less space vacated during a specific period of time
1the rate of diffusion will be less than if the pure solvent was exposed to the air
2معنی جمله ی:مادرت صلاح تو را می خواهد
2معنی جمله ی:مادرت صلاح تو را می خواهد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com